اربعین 92، قسمت ما کربلا شد
خدا را شکر پدرش بود، تا ریگهای زیر پاهایش را بردارد.....
خدا را شکر پدرش بود، تا ریگهای زیر پاهایش را بردارد.....
اینهمه لاف زن و مدعی اهل ظهور
پس چرا یار نیامد که نثارش باشیم
سالها منتظر سیصد و اندی مرد است
آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم
اگر آمد خبر رفتن ما را بدهید
بگمانم که بنا نیست کنارش باشیم!
به نظر بنده آنچه که به عنوان پیش نیاز تغییر در ورود به تغییر سبک زندگی ما نیاز می باشد، موضوع رهایی از اندیشه و نگاه غربی به مقوله ی خانواده و به طور طبیعی مهمترین نقش آن ، یعنی زنان است. موضوعی که اگر در بین حداقل مذهبی های ما حل و فصل بشود، خیلی از مشکلاتمان در حوزه های دیگر را متاثر خودش خواهد ساخت، چرا که هر آسیبی را اگر بخواهیم ریشه یابی کنیم، یک سر به خانواده و روابط شکل گرفته در آن مربوط می شود.
من با یک مثال ساده ورود پیدا می کنم و آن هم مقوله تربیت فرزندان می باشد.
شما اطراف خودتان را وقتی نگاه می کنید، می بینید یک نظام ارزش گذاری مسخره ای در حال رشد و توسعه است که هیچ با مبانی عقلی و نقلی یک فرد متدین سر سازگاری ندارد، نظامی که، استقلال زن از مرد را ارزشی جلوه داده است و خانواده ای را موفق می داند که در خودش دو فرد مستقل ، با سطح درآمد زایی بالا را دارا می باشد. حتی اگر این شرایط باعث شود که این دو نفر(پدر و مادر)، و خصوصا مادر، بیشتر اوقاتش را بجای تربیت فرزندان و در کنار شان بودن، کنار همکاران، درمحل کار می گذراند! و از آن طرف هم فرزند به جای آغوش مادر ، در کنار خانم مربی، الفبای زندگی را می آموزد!
این موضوعی که گفته شد، برای مخاطبان این مطلب ، که افراد متدین را شامل خود می کند، به نحوی واضح و پرداخته شده است که من دیگر آسیبهایی مثل تاخیر در ازدواج ، تاخیر در فرزند آوری، تعداد فرزند، چرایی اهمیت این موضوع برای زنان و...را به همین خاطر لازم به بسط دادن به صورت جداگانه نمی بینم.
اما چه می شود که خیلی از دغدغه مند های حوزه ی زنان و خانواده ما در عین اینکه می خواهند بگویند از فمنیست و نگاه غربی به زن دل خوشی ندارند و همه ی این نکات را حداقل نظرا میدانند،در عمل نمی توانند مقابل این تفکر ایستادگی کنند؟
برای اثبات ادعایم ،شما میتوانید تحقیق کنید که چند نفر از زنان فرهیخته ی متدین ما که از مراتب علمی بالایی برخوردارند، از بهره مندی مادی علمی شان گذشتند و سوادشان را در صراط تفکر اسلامی ، در حوزه خانواده استفاده کردند و بجای بهشت غربیان ، بهشت را با گذاشتن تمام هم شان در تربیت فرزند، زیر پای خودشان احساس کردند؟
اینجاست که می توان گستره ی غالبیت تمدنی غرب را با تمام وجود حس کرد و دید که چگونه غالبیت و همه گیری تمدنی غرب ما را وادار به عقب نشینی از حوزه ی فرهنگی خودمان کرده است.
البته لازم به ذکر است که بنده مدافع حذف زنان از صحنه ی رشد علمی و حذف کامل از نقش پذیری اجتماعی نیستم بلکه معتقدم رشد علمی ، سوای از سمت و سوی مادی رفتن است و اگر در خدمت تربیت خانواده باشد چه بسا که سرعت رشد صحیح اجتماعی را هم مسبب خواهد شد ، و از آن طرف هم معتقد به حضور زنان در نقش مخصوصی که زنان باید بر عهده بگیرند هستم، ولی واقعیت این است که این نفشها ، به حدی محدود است که با فعلیت حاکم بر جامعه ما هیچ انطباقی نمی تواند داشته باشد، هر چند، اگر بخواهیم به زنان ارزشی مومن در نگاه اسلام، نفشی بدهیم که بیشتر به رشد دینی جامعه کمک کند، باز باید آن نقش را در خانواده جستجو کرد.
والسلام علی من تبع الهدی

ما سالهاست که شعار یگانگی دین و سیاست را علم کردیم درحالی که در بسیاری از زمانهای حساس به این شعار اعتقادی خود نتوانستیم به خوبی جامه عمل بپوشانیم. در این سالها ی بخصوص اخیر، محرم، فرصت بسیار مغتنمی بود که متاسفانه می بینیم از آن نتوانستیم به صورت بهینه در خط مقدم جنگ علیه استکبار استفاده کنیم، توجه داشته باشیم؛ صحبت ازهمان محرمی است که به قول امام (ره) اسلام را زنده نگه داشته است...
در بین ما بچه شیعه ها، خیلی ها در اقامه ی محرم ، دچار اشتباه در برداشت از فلسفه ی اصلی محرم شده اند وبه جایی اینکه در محرم از امتیاز شور به نفع افزایش شعور گام بردارند چسبیده اند به همان احساسات اعتقادی و گام اصلی و بعدی را بی خیال شده اند. و با عناوینی مثل این که محرم را سیاسی نکنید، بسنده کرده اند به همان گریه پای روضه ها و...یا به عنوانی دیگر از این مراسمات به جای اینکه برای کسب روحیه و بینش و بصیرت جهادی در عرصه نبرد بین حق و باطل استفاده کنند،خودشان را تسلی میدهند، در حالی که تسلی و تسلیم زمانی مطرح می شود که ما کار را پایان یافته فرض کرده باشیم و به ادامه راه ناامید گشته باشیم، که اگر اینطور باشد این نگاه با اندیشه کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا هیچ سنخیتی نخواهد داشت.
اما گروهی دیگر، گروهی هستند که هنوز با انقلاب اسلامی، خودشان را منطبق نساخته اند و روش مبارزاتی آنها در استفاده از محرم، روش پیشا انقلابی است!!
یک روزی شیعیان فاقد حکومت بوده اند. در آن زمان ایجاب می کرد، که محرم برای شیعیان نقش تبین کننده به صورت بسته داشته باشد. اما اکنون که حکومت اسلامی مستقر شد، آیا باید با همان روش بسته قبلی و با موازی کاری بسیار، پیش رفت؟ یا اینکه این محرم باید در داخل سیستم انقلاب اسلامی نهادینه شده و نقش جلوبرنده برای نظام را داشته باشد.
شما همین الان را ببینید!!
نظام در موقعیت بسیار حساسی نسبت به مسائل سیاسی و اقتصادی است!
آیا به جا نیست محرمی که دارای پتانسیل بالایی در ساخت فرهنگی شیعیان دارد، نقش فعال و روشنگرایانه ای ایجاد کند؟
اگر این را به گروه دوم بگوییم، قطعا جوابهای مثبت می شنویم! ولی پاسخ عملی آنها را که نگاه کنیم، میبینیم که هنوز با سیستم های انقلاب به نحوی قهر بوده وهنوز آن را متعلق به خودشان نمی بینند و سعی می کنند که اگر کاری در این راستا صورت می دهند، قائم به خودشان باشد.
البته در این میان با آنهایی کار نداریم که همیشه نمودار اولویت را در جلویشان میگیرند و دائما سبک و سنگین میکنند و حسرت میخورند!!
.
.
.
.